جستجو برای:
  • زنانگی و مردانگی
  • آرکتایپ یا کهن الگوها
    • آرکتایپ مردان
      • زئوس آرکتایپ رهبر
      • آپولو آرکتایپ نظم و منطق
      • هرمس آرکتایپ راهنما و خلاقیت
      • آرس آرکتایپ شجاعت و معرفت
      • پوزیدون آرکتایپ احساسات
      • هفائستوس آرکتایپ صنعتگر
      • هادس آرکتایپ درونگرا و مرموز
      • دیونوسوس آرکتایپ شور و عشق و رهایی
    • آرکتایپ زنان
      • آتنا آرکتایپ مدیر و تدبیرکننده
      • آرتمیس آرکتایپ زن مستقل
      • هرا آرکتایپ ازدواج و تعهد
      • هستیا آرکتایپ خرد و پاکی
      • آفرودیت آرکتایپ شور زندگی
      • دیمیتر آرکتایپ مادر و مادری
      • پرسفون آرکتایپ دختر و معصومیت
  • سفر قهرمانی
    • آرکتایپ معصوم
    • آرکتایپ یتیم
    • آرکتایپ جنگجو
    • آرکتایپ حامی
    • آرکتایپ جوینده
    • آرکتایپ نابودگر
    • آرکتایپ عاشق
    • آرکتایپ آفرینشگر
    • آرکتایپ حاکم
    • آرکتایپ جادوگر
    • آرکتایپ فرزانه
    • آرکتایپ دلقک
  • دوره ها
    • دوره شخصیت شناسی
    • دوره توسعه فردی
    • دوره زنانگی و مردانگی
    • آزمون زنانگی و مردانگی
    • آزمون سفر قهرمانی
    • آزمون شخصیت شناسی
  • آزمون ها
    • آزمون زنانگی و مردانگی
    • آزمون سفر قهرمانی
    • آزمون آرکتایپ ها
  • مدرس
  • درخواست مشاوره آنلاین
 
  • 09122865042
  • info@safareghahreman.ir
  • بلاگ
  • تماس با ما
  • مشاوره آنلاین
سفر قهرمان
  • زنانگی و مردانگی
  • آرکتایپ یا کهن الگوها
    • آرکتایپ مردان
      • زئوس آرکتایپ رهبر
      • آپولو آرکتایپ نظم و منطق
      • هرمس آرکتایپ راهنما و خلاقیت
      • آرس آرکتایپ شجاعت و معرفت
      • پوزیدون آرکتایپ احساسات
      • هفائستوس آرکتایپ صنعتگر
      • هادس آرکتایپ درونگرا و مرموز
      • دیونوسوس آرکتایپ شور و عشق و رهایی
    • آرکتایپ زنان
      • آتنا آرکتایپ مدیر و تدبیرکننده
      • آرتمیس آرکتایپ زن مستقل
      • هرا آرکتایپ ازدواج و تعهد
      • هستیا آرکتایپ خرد و پاکی
      • آفرودیت آرکتایپ شور زندگی
      • دیمیتر آرکتایپ مادر و مادری
      • پرسفون آرکتایپ دختر و معصومیت
  • سفر قهرمانی
    • آرکتایپ معصوم
    • آرکتایپ یتیم
    • آرکتایپ جنگجو
    • آرکتایپ حامی
    • آرکتایپ جوینده
    • آرکتایپ نابودگر
    • آرکتایپ عاشق
    • آرکتایپ آفرینشگر
    • آرکتایپ حاکم
    • آرکتایپ جادوگر
    • آرکتایپ فرزانه
    • آرکتایپ دلقک
  • دوره ها
    • دوره شخصیت شناسی
    • دوره توسعه فردی
    • دوره زنانگی و مردانگی
    • آزمون زنانگی و مردانگی
    • آزمون سفر قهرمانی
    • آزمون شخصیت شناسی
  • آزمون ها
    • آزمون زنانگی و مردانگی
    • آزمون سفر قهرمانی
    • آزمون آرکتایپ ها
  • مدرس
  • درخواست مشاوره آنلاین
0

ورود و ثبت نام

عشق یا فریب ناخودآگاه

18 آذر 1404
ارسال شده توسط سفر قهرمان
مقالات
31 بازدید
عشق یا فریب ناخودآگاه

عشق یا فریب ناخودآگاه؟ ۵ نشانه‌ای که می‌گوید شما عاشق "سایه" خود شده‌اید، نه یک فرد واقعی!

آیا تا به حال کسی را دیده‌اید که در نگاه اول حس کنید نیمه گمشده شماست؟

ضربان قلب بالا، حس آشنایی عجیب و کششی مقاومت‌ناپذیر…

اولین احساسی که در شما شکل میگیرد این است که دوست دارید رابطه ادامه پیدا کند، درست مثل شهدی که از چشیدنش سیر نمی‌شوید. حال خوب، شوق و شعف ، سرزندگی ، زیبایی و امنیت خاطر فقط بخش کوچکی از احساسی‌ست که تجربه میکنید. اینجاست که احساس میکنید دیگه حتما عاشق شدید. اما عجله نکنید!! … شاید شما عاشق نیستید و فقط با بخش های پنهان خودتان روبه رو شدید.

ما در این مقاله از سفر قهرمان، یاد می گیریم که چطور عشق واقعی را از سایه هایمان تشخیص دهیم.

یونگ می‌گوید: «جادو همیشه یک فرافکنی است.» یعنی چی !؟ یعنی اینکه آنچه را که گاهی «عشق» می‌نامیم، در واقع ملاقات با بخش‌های پنهان وجود خودمان (سایه) است که روی شخص دیگری انداخته‌ایم. (Project)

حقیقت تلخی شد ؟! اما با این مقاله همراه باشید تا یاد بگیریم چطور تفاوت بین “عشق واقعی به یک انسان” و “شیفتگی به تصویرِ ذهنی خودمان” را تشخیص دهیم تا از دردهای تکراری جلوگیری کنیم.

بیایید از سایه شروع کنیم که ظاهرا هر چی میکشیم از ایشان‌ست.

سایه چیست ؟

سایه بخش‌های سرکوب‌شده، پذیرفته ‌نشده و تاریک ما هستند. هر آنچه را که در درونمان سرکوب یا انکار کنیم، به بخش های تاریک و دوردست روان ما منتقل می‌شوند.

اما آیا ما آنها را به طور کامل دور انداخته‌ایم؟! خیر

تمام آنها از دوردستها، روان ما در خودآگاه را کنترل میکنند. یعنی چه ؟ یعنی اینکه بسیاری از رفتارها، احساس‌ها، ترس‌ها و حتی جذب شدن‌هایی که داریم، تحت تاثیر این بخش تاریک قرار دارد. سایه‌های ما درست است که جلوی چشم ما نیستند اما بسیار نیرومندتر از آن چیزی هستند که فکر میکنیم.

تا آخر مقاله همراه باشید تا برایتان خوب جا بیفتد…

سرزش-دختر-توسط-مادر

 

سایه چطور شکل میگیرد ؟

سایه ها بیشتر از دوران کودکی شکل می‌گیرند. وقتی در حین رشد، از طرف والدین، اطرافیان و یا اجتماع پیام‌هایی می‌شنویم که درونمان حک می‌شوند. مانند : ” دختر خوب ، زیاد حرف نمی زنه ” ، ” تو احمقی، هیچ وقت کار درست انجام نمیدی ” ، ” احساسی نباش، قوی باش ” ، انقدر نگو چی می خوای، مردم میگن چقدر پررویی ” ، ” انقدر سوال نکن، میگن فضولی “

ما در بچگی برای این که دوست داشتنی باشیم و طرد نشویم، کم کم شروع می کنیم به سانسور و یا حذف بخش هایی از وجودمان که دیگران به ما دیکته کردند.

  • اگر در خانه ای هستی که با ابراز احساسات مشکل دارند، آرام آرام عواطف و احساسات ات را می بلعی و همیشه سعی میکنی منطقی رفتار کنی.
  • اگر در محیطی هستی که تواضع و بخشش ارزش است، جاه طلبی و میل به رشد و قدرت را سرکوب میکنی تا متکبر به نظر نرسی.
  • اگر والدین آموزش می دهند که جنسیت و میل جن**س**ی شرم آور است، لذت، جذابیت، میل جن**س**ی و حتی نیازهای بدن ات را هم انکار میکنی.

این نیازها و احساسات از بین نمی روند بلکه به بخش های عمیق تر و دورتر درون ات فرستاده میشوند. در یک کلام :

سایه یعنی انبار پنهان ” خود سانسور شده ” ما.

دیدن-خود-واقعی-در-آینه

حالا که سایه را شناختیم یک سوال جدی مطرح میشود:

 

فقط چیزهای ” بد و دوست نداشتنی ” در سایه هستند ؟

جواب خیر.

سایه فقط چیزهای بد و ناخوشایند نیستند. گاهی چیزهای خوب هم وارد سایه های ما میشوند. درست مانند یک انباری که ممکن است چیزهای ارزشمند و قیمتی هم در آنجا قرار بگیرند.

اینجاست که کارل گوستاو یونگ تاکید میکند که در سایه علاوه بر چیزهایی که با باور اکثریت نادرست و زننده است، بخش های ارزشمند و درستی هم وجود دارد که با سرکوب و انکار و فرار به این انبار فرستاده شده اند. چیزهایی مانند : خلاقیت، شور زندگی، میل به لذت، معصومیت، خودجوشی، جاه طلبی، جسارت و یا شهوت سالم.

درست در جایی که ما به‌خاطر ترس از قضاوت، بخش‌های قوی و پرانرژی خودمان را هم تبعید می‌کنیم به سایه.

یک مثال ساده :

دختر نوجوانی هستی. در دوران نوجوانی به تو میگویند : ” دختر خوب، باید سر به زیر باشه، توی چشم نباشه، زیادی بگو بخند نکنه، باید نجیب باشه ” بعد تو را از کارهایی که به نظرشان برای یک دختر مناسب نیست باز می دارند.

تو آرام آرام شروع به سرکوب بخش های زنانه ات میکنی. شور زندگی را از بین می بری. دلبری و طنازی را عیب میدانی. سعی میکنی سنگینی و وقار داشته باشی و بخش بازیگوش درون ات را به سایه می فرستی. آن وقت در بزرگسالی ناخودآگاه جذب افرادی می شوی که بی پروا، آزاد ، بی قید و بند ، بدون مرز و محدوده هستند. ممکن است از آنها یا خیلی خوش ات بیاید و یا به عکس از آنها متنفر باشی.

این دقیقا سایه توست که در دیگری می بینی.

عشق من یا سایه من ؟

از هر چه بگذریم، سخن عشق خوش تر است.

سایه چطور وارد روابط عاشقانه ما میشود ؟

وقتی با کسی آشنا میشویم، جدا از روان دو خودآگاه، روان دو ناخودآگاه هم با هم ملاقات میکنند. ما به صورت ناخودآگاه، آن بخشهایی که در خود پنهان داریم (سایه ها) را در دیگری پیدا می کنیم و به عبارتی
به جای عشق به انسان روبه رو ، عاشق سایه های خود می شویم.

وقتی سایه های ما به آگاهی ما نرسیده باشند، بسیار احتمال دارد که ما جذب آدمهایی شویم که سایه های ما را به صورت خودآگاه زندگی میکنند. یعنی مانند آینه هایی هستند که ناخودآگاه ما را به ما نشان می دهند، بدون آنکه ما خود بدانیم.

اینجاست که ما یک دل نه صد دل، دلباخته و شیفته می شویم. چون فکر میکنیم این فرد دقیقا همان چیزی ست که ما را کامل میکند یا ما به آن نیاز داریم. جالب اینجاست که ممکن است از بیرون کاملا احمقانه و یا غیرعادی به نظر برسد. اما میزان این کشش، به حجم فرافکنی سایه ها بر روی یکدیگر بستگی دارد.

مثالهایی روزمره از عشق و سایه بزنیم:

مثال اول : زنی که هیچ وقت عصبانی نمی شود و همیشه آرام و متین است.

او همیشه مودب است، از کوره در نمی رود، پرخاش نمی کند و گاهی ممکن است دیگران بگویند که چه آرامشی دارد. این زن همیشه خشم اش را فرو می خورد تا دیگران را آزرده خاطر نکند.

سایه این زن میشود : خشم، قدرت نه گفتن، مرز گذاری.

امکان بسیاری دارد که جذب مردی شود خشمگین، پرخاشگر، سلطه جو و یا قاطع. مردی که تمام این صفات را نشان می دهد و زندگی می کند. در واقع زن دارد با خشم سرکوب شده، ” نه ” های گفته نشده، و یا قاطعیت ابراز نشده خودش روبه رو می شود.

مثال دوم : مردی که همیشه بسیار منطقی و معقول است.

این مرد در تمام زندگی یادگرفته و یا دیده که باید در زندگی همیشه منطقی بود، از عقل استفاده کرد، خیلی خونسرد و قوی و بدون نیاز به احساساتی شدن با مسائل روبه رو شد. او کلا ابراز احساسات را به رسمیت نمی شناسد و نیازهای عاطفی، احساساتی شدن، دلی برخورد کردن را نشانه ضعف می داند.

سایه این مرد می شود : ابراز احساسات، نیاز به محبت، کودک درون ترسیده، آغوش گرم و امن.

چیزهایی که شاید هیچ وقت در دوران کودکی ندیده است. همین مرد ممکن است جذب زنی شود که بسیار احساسی، دراماتیک، وابسته و کاملا ناپایدار شود. او بدون آنکه بداند، شیفته و دلباخته چنین زنی می شود چون احساسات فروخورده خود را در او می بیند.

تمام این افراد نقش آینه هایی را ایفا می کنند که ناخودآگاه به ما نشان می دهد و ما هم جذب آینه که فرد روبه رو می باشد، می شویم. این بزرگترین فریبی است که ما از ناخودآگاه می خوریم.

مردی-روبه-روی-آینه-تصویر-درون-خود-را-میبیند

” ما عاشق سایه خودمان شدیم و نه یک فرد دیگر “

اما این اتفاق آنقدرها هم پنهان نیست و نشانه هایی دارد. با هم 5 نشانه آن را میبینیم.

5 نشانه ای که می گوید ما عاشق سایه های خود شده ایم و نه یک فرد دیگری.

نشانه اول :

شیفتگی سریع و شدید و ندیدن نقص ها و کمبودها

در این زمان معشوق هیچ ایرادی ندارد و تماما نور است. همه ویژگیهای او مثبت و ایده آل است. علائم هشدار را نادیده می گیرید. برای کاستی ها توجیه می آورید (خسته بود. درست می شود. دست خودش نیست. هر کسی عیبی دارد دیگه).

وقتی سایه ما فعال می شود، ممکن است ما با یک نگاه، یک گفتار ساده، یک تماس کوتاه، شیفته و مفتون دیگری شویم. اصطلاحا “عشق در نگاه اول”.

در این زمان ذهنمان می کوشد که به تمام دیده هایمان شکل عقلانی بدهد و دلمان از عقل جلوتر، تماما باور دارد او با همه متفاوت است و تنها کسی است که می تواند نیمه گمشده باشد.

نشانه دوم :

تضاد شدید شخصیتی ” سندروم دختر خوب، پسر بد “

گاهی یک نفر با ویژگی هایی کاملا مشخص، جذب فردی با ویژگیهای کاملا متضاد می شود. شبیه دو قطب آهن ربا. در این زمان با این که ممکن است هر دو نفر ویژگی های دیگری را غلط و نادرست بداند، اما این ناخودآگاه است که افسار به دست دارد و جذب یکدیگر می شوند.

به طور مثال: یک زن با آرکتایپ آتنا (منضبط، قانون مند و کنترلر) جذب مردی با ویژگیهای دیونوسوس یا هرمس ( رها، بی مرز، بی قید و بند و غیر قابل پیش بینی) می شود.

“(برای شناخت آرکتایپ ها یا تیپ های شخصیتی، صفحه ” آرکتایپ یا کهن الگوها ” را مطالعه کنید.)”

در این زمان، جذب هر دو نه بر اساس عقل و دل که بر اساس ناخودگاهشان صورت گرفته است. زن در اصل عاشق این صفات مرد نیست، عاشق بخش هایی از خود است که سرکوب کرده یا نادیده گرفته و آنها را در مرد دوباره می بیند.

مرد یک آینه تمام قد از تمام چیزی ست که زن باید زندگی کند.

نشانه سوم :

واکنش های احساسی افراطی به موضوع های کوچک (موش را فیل دیدن!)

یونگ یک قانون اساسی دارد. آن این است که “هر کجا واکنش افراطی باشد، پای سایه در میان است”

هر رفتاری که از طرف رابطه سر بزند، ممکن است موجب این شود که فرد شدیدا خوشحال یا شدیدا خشمگین یا شدیدا ناراحت شود. در حالی که رفتار فرد ممکن است کاملا طبیعی و معقول باشد.

در اینجا یک نکته بسیار مهم وجود دارد. فرد به جز سایه خود که در دیگری می بیند، از وجود آن هم بسیار می ترسد. به عبارتی از مواجه شدن با آن هراس دارد.

به طور مثال: مردی تماس پارتنرش را دیر پاسخ میدهد و زن دچار خشم و اضطراب وحشتناک می شود.

نشانه چهارم :

الگوی تکراری (چرا من همیشه گیراین آدمها می افتم؟!!)

“چرا من همیشه گیر مردهای خیانت کار می افتم ؟”

“چرا من همیشه زن های سرد را انتخاب می کنم؟”

“این که اصلا شبیه قبلی ها نبود، پس چرا بعد از مدتی شبیه شون شد؟!”

“همیشه همین بوده. مردها / زن ها همشون یک شکل هستن.”

این صحبت ها کاملا نشانه در تسخیر سایه بودن است. سایه تا زمانی که دیده نشود و به خوداگاه نیاید، خود را تکرار می کند و سرنوشت ما را کنترل می کند. منتهی در یک فردی با ظاهر جدید و یا نقشی متفاوت اما در باطن کاملا یک هستند.

ما افراد متفاوت و مختلفی را انتخاب می کنیم اما در اصل سایه های درون مان را در افراد مختلف تکرار می کنیم. (با بازیگران جدید بازسازی می کنیم)

دختری-خسته-از-تکرار-شکست-عشقی

نشانه پنجم :

رابطه های نوسانی (از شیفتگی تا تنفرو ناامیدی)

از ویژگیهای دیگر رابطه های سایه ای، نوسان شدید و زودهنگام بودن آن است. یعنی چی؟

عشق سایه ای پایدار و باثبات نیست. چرا که بر پایه فرافکنی به وجود آمده است و بر روی عشق واقعی نیست. معمولا یک روند ثابت را طی میکند.

شیفتگی

هیجان شدید

توقعات غیرواقعی

ناامیدی

خشم و عصبانیت از طرف مقابل

بازگشت به شیفتگی

دوباره ناامیدی

و …

این چرخه، ممکن است بارها و بارها تکرار شود و یا بعد از اولین ناامیدی، رابطه را تمام کند. اما خود نمی داند که رابطه های بعدی همین خواهد بود و رابطه فعلی باز تکرار خواهد شد.

چرا فرافکنی سایه هایمان دوباره و دوباره تکرار میشوند؟

یونگ می گوید که ما پارتنر و شریک رابطه مان را با ذهن و هوشیاری انتخاب نمی کنیم. بلکه با ناخودآگاه انتخاب می کنیم.

بیشتر سایه ها، نتیجه یک زخم در دوران کودکی هستند. زمانی که کنترل زیادی بر اطراف نداریم و آسیب پذیر هستیم. بسیاری از این زخمها خوب نمی شوند، بلکه به قسمت های زیرین درونی ما سقوط میکنند. در ناخودآگاه. اینها فراموش نمی شوند و تا آخر عمر منتظر می مانند که به سطح بیایند تا بلکه ترمیم شوند. (اصطلاحا شفا پیدا کنند)

بنابر این ناخودآگاه ما شرایطی را مهیا می سازد که امکان دیدن زخمها فراهم شود و در این بین چی بهتر از عاشقی.

ما روزی تمام داستان های ناتمام کودکی را باید تمام کنیم. آنها را تکرار کنیم تا شاید این بار طور دیگری برخورد کنیم .

روان ما کاملا هوشمند است. هدف ناخودآگاه “رشد” است. یکی از ویژگیهای رشد شفای زخمهاست. چرا که با شفای آنها، ما متحول می شویم و تبدیل به انسانی برتر می گردیم.

از قسمت سخت روزگار این است که ما یا با زبان خوش، به سمت رشد می رویم یا روان ناخودآگاه ما با تکرار زخمها و داستان ها، ما را وادار به رشد می کند.

آنقدر تکرار میکند که ما مجبور به مواجهه با آنها شویم و آنها را تیمار کنیم.

پس عشق واقعی چیست و چه تفاوتی با عشق سایه ای دارد؟

تا به اینجا عشق سایه ای را خوب بررسی کردیم. حالا ببینیم عشق واقعی چیست.

در روانشناسی یونگ، “عشق واقعی زمانی آغاز می شود که ما دست از فرافکنی برداریم و بتوانیم هر فردی را همانگونه که هست ببینیم. نه آنطور که می خواهیم باشد.”

بیایید با دیدن ویژگی های عشق واقعی، این مطلب را خوب درک کنیم.

در عشق واقعی ما نه فرشته می بینیم و نه شیطان. یک فرد معمولی را می بینیم با تمام ویژگیهای خوب و بد. با همه ترس ها و نکته ها، خوبیها و شایستگی ها و …

با آگاهی و هوشیاری انتخاب میکنیم.

در کنار آن خودِ خودمان هستیم و نقش بازی نمی کنیم و یا دلهره پذیرفته نشدن نداریم.

نه خیلی می چسبیم و نه خیلی دور هستیم. یک فاصله نزدیک که گرمای همدیگر را حس کنیم. نه بسوزیم و نه یخ بزنیم.

در عشق واقعی یک مسیر دونفره است. نه زل زدن به همدیگر. مسیری برای رشد و تکامل.

“پذیرش رکن اصلی رابطه است.“

نه سعی میکنیم او را تغییر دهیم و نه او سعی می کند ما را تغییر دهد. همین پذیرش، رابطه را امن و آرام می کند.

نه ترس ترک شدن داریم و نه اضطراب از دست دادن. برای دور شدن یا نگه داشتن زور نمی زنیم.

دل و عقل هر دو همسو و متعادل در رابطه مان حضور دارند.

شدت احساسات افراطی، بسیار هیجانی و یا شدید و سریع نیست. بلکه آهسته و پیوسته. ملایم و عمیق.

در عشق واقعی آمده ام که رشد کنم و آمده است که رشد کند. درک میکنیم که هر دو برای رشد هستیم و این زمان و صبوری را برای این امر داریم.

مرزهای سالمی داریم. هر دو در کنار هم فردیت خودمان را حفظ کردیم و در عین داشتن خویت فردی، هویت بزرگتری را تعریف میکنیم.

زوج خوشحال

چگونه از عشق سایه ای به عشق واقعی برسیم ؟

این یکی از سخت ترین و ارزشمندترین تجربه های هر انسانی در رابطه است. اگر می خواهیم طعم و لذت عشق واقعی را بچشیم، باید مرارت و سختی رسیدن به آن را هم به جان بخریم.

برای عبور از عشق سایه ای، باید از فرافکنی ها، توهم ها و رویاپردازی ها دست برداریم. در یک کلام ” راه رسیدن به عشق واقعی در بلوغ رابطه نهفته است.” آنجایی که ما تصمیم به همزیستی برای رشد و کمال میگیریم.

اما خوشبختانه راه عملی وجود دارد. ما در این مقاله قدم به قدم به 7 قدم اشاره می کنیم.

اولین قدم : مواجه با سایه ها

شاید مهمترین و تحول آفرین ترین اقدام های عملی برای رسیدن به عشق واقعی، مواجه شدن با سایه هایمان است. زمانی که به این نتیجه می رسیم برای رسیدن به رابطه درست و واقعی، باید به اعماق درونمان شیرجه بزنیم و ترس ها، نکته ها، عقده ها و تمام آنچیزهایی که فروخورده ایم را ببینیم، وجودشان را بپذیریم و برای شفای آنها کاری انجام دهیم، بیشتر راه را رفته ایم.

می توانیم در آینه نگاه کنیم و از خود بپرسیم :

ترس های من چه چیزهایی هستند؟

چه احساساتی را خفه کرده  ام و نمی گذارم بیرون بیاید؟

چه چیزهایی در دیگران می بینم و آن را تحسین و یا سرزنش میکنم ؟

چه رفتارهایی متنفرم؟

عاشق چه کسانی هستم؟

پنهان ترین بخش های درونی من کدام هستند؟

چه چیزهایی را می ترسم دیگران ببینند؟

پاسخ اینها می توانند به ما سرنخ بدهند که سایه های ما چه چیزهایی هستند. چند مثال ساده میزنم:

مثال 1: من از آدمهای بی پروا و یا پررو بدم می آید.

احتمالا من بخش بیان گر، آزاد و جسور خودم را سرکوب کرده  ام و به سایه من تبدیل شده است.

مثال 2: من همیشه جذب افراد قدرتمند و قاطع می شوم.

احتمالا من در خودم همیشه احساس ضعف میکنم. اعتمادبه نفس خوبی ندارم. چرا که قدرت وجودی ام را به اعماق سایه هایم فرستاده ام. بدین شکل جذب افراد قدرتمند می شوم که اقتدار را در آنها زندگی کنم.

وقتی با سایه ها مواجه شدیم، باید آنها را بپذیریم که هستند و نیاز به دیده شدن دارند. آنها را باید زندگی کنیم. هرچند برایمان سخت باشد. بدین شکل سایه ها از ناخودآگاه بیرون و به خودآگاه ما منتقل می شوند و دیگر در رابطه هایمان خودشان را نشان نمی دهند.

مردی-خود-را-در-آغوش-میگیرد

دومین قدم : دیدن فرافکنی ها

برای دیدن فرافکنی ها فقط نیاز به هوشیاری ست. چطوری؟

ببینید و متوجه بشوید که چه چیزی در خودتان است اما روی دیگری انداخته اید.

شاید این سخت به نظر برسد اما نشانه هایی دارد که کار را راحت می کنند.

فرافکنی ها معمولا احساسات شدیدی در ما ایجاد می کنند. عصبانیت، ناراحتی، خوشحال و …. هر وقت از یک چیزی در دیگری خیلی خوشحال شدیم یا خیلی ناراحت و عصبانی، احتمالا داریم آن ویژگی را بر او فرافکنی می کنیم.

فرافکنی ها معمولا در نسبت دادن ویژگی ها به فرد دیگر خود را نشان می دهند. مثل:

او مرا کامل می کند.

او همان کسی است که همیشه دنبالش بودم.

با او احساس می کنم تازه متولد شده ام.

او ناجی من است.

او خیلی آزاد، قوی، هیجان انگیز، احساسی است.

نشانه دیگر فرافکنی ها، این است که دیگری برایمان سمبل یک نماد می شود. وقتی از خودمان می پرسیم که او برای ما نماد چیست؟ پاسخ میدهیم : قدرت/احساس/ آزادی / امنیت / جذابیت / امنیت / جسارت / زندگی و … پاسخ این سوال می تواند به ما نشان دهد کدام سایه ما فعال شده است.

وقتی فرافکنی فرو می ریزد، واقعیت طرف عشق ما کم کم آشکار می شود و ما تازه می فهمیم با چه کسی روبه رو هستیم.

سومین قدم : رابطه را با سرعت مطمئنه پیش ببرید.

ما همیشه در عشق سایه ای می خواهیم سریع به نتیجه برسیم. می خواهم هر لحظه پیش او باشم. می خواهم رابطه را سریع جدی کنم. می خواهم شروع کنیم به زندگی با هم. می خواهم زود به زود او را ببینم.

اما عشق واقعی و یا بالغ، آرام تر است. درست مانند خورشت ایرانی باید جا بیفتد. باید به تمام مراحل رابطه زمان کافی داد. خیلی از رفتارهای واقعی در زمان مناسب ظهور می کنند و ما می توانیم آنها را شناسایی کنیم.

معمولا رابطه در اوایل رویایی ست و هر چه زمان می گذرد، روی حقیقی خود را نشان می دهد.

لپ کلام وقتی به رابطه زمان می دهد، عیار طریفین مشخص می گردد.

چهارمین قدم : دیدن و توجه به واقعیت، نه حرف و کلام و فانتزی های رمانتیک.

ما در روانشناسی تحلیلی یونگی، آرکتایپ، کهن الگو و یا ویژگی ای داریم به نام جادوگر. آرکتایپ جادوگر یعنی درست دیدن و درست نامیدن.

“برای آشنایی با آرکتایپ ها و یا آرکتایپ جادوگر به صفحه آرکتایپ ها و جادوگر مراجعه کنید. “

این درست دیدن و درست نامیدن در زمان رابطه و عاشقی بسیار مهم است. اگر ما هر چیزی را که می بینیم و یا می شنویم، دقیقا حقیقت همان چیز باشد، دیگر دچار توهم، سوء تفاهم، قضاوت های اشتباه نمی شویم.

این مورد در عشق سایه ای بدین گونه ست که افراد تمام توجهشان به احساس و عواطف است تا واقعیت.

عشق واقعی بر اساس دیدن واقعیت و شخصیت حقیقی شکل می گیرد نه خیال پردازی های معصومانه و یا توهم های احساسی.

در این موقع می توانیم از خودمان سوال کنیم:

آیا با من همدل است؟

آیا به قول هایش عمل میکند؟

آیا حرف و عمل او با هم یکی ست ؟

آیا توان پذیرش و مسئولیت پذیری دارد؟

و هزار آیا و چرای دیگر …

هرچه قدر بیشتر به واقعیت ها برسیم، سایه ها قدرت کمتری برای فریب ما پیدا می کنند و اثرگذاری آنها کمتر می شود. آن وقت است که می توانیم به دوست داشتن و عشقمان اصالت بدهیم. چرا که بر مبنای چیزهای واقعی بنا شده است.

خوردن-بستنی-یک-زوج-در-آرامش

پنجمین قدم : ساختن مرزهای سالم و ضروری.

عشق سایه ای تخت گاز و بدون ترمز جلو می رود. سایه ها بدون مرز هستند. بهترین راه برای کنترل سایه ها، ایجاد مرز و حریم برای رابطه است. اینطوری ما هوشیار می شویم که کجا سایه ها ما را هدایت می کنند. هر وقت به مرزهایمان رسیدیم، آنجاست که می توانیم ترمز را کشیده و جلوی سایه را بگیریم.

مرزها را باید قبل و یا در حین رابطه مشخص کنیم. به طور مثال :

من تا این نقطه جلو می روم.

رفع این نیازها برای من مهم است.

این رفتارها را اصلا بر نمی تابم.

صمیمیت حد و حدود و زمان دارد. فعلا برای این حد از صمیمیت زود است.

وجود مرزها می توانند به ما اطمینان دهند که عشق واقعی می تواند رشد کند و ادامه پیدا کند.

ششمین قدم : الگوهای تکراری را دریابید.

یک اتفاق بسیار رایج در عشق سایه ای وجود دارد و آن تکرار آدمهاست.

من همیشه با آدم های کنترلر و مرزشکن وارد رابطه می شم.

همه آدمها در همه رابطه هام به من خیانت کردند.

چرا هیچ کس نمیاد که بمونه!؟

و خیلی موارد دیگه ای که ممکنه ما هم مواجه شده باشیم. “ناخودآگاه معمولا ویژگی ها را در چهره های مختلف تکرار میکند.” اگر با کسانی که وارد رابطه می شوید همه شبیه هم هستند، حتی اگر در اوایل رابطه حس می کنید که متفاوت است و در ادامه رابطه شبیه قبلی ها می شود، بدانید که انتخاب های شما آگاهانه نیست و ناخودآگاه شما انتخاب می کند.

این سایه و زخم های درون شماست که در حال رابطه زدن است.

یک مثال می زنم:

دختری پدری خشن و با دست بزن دارد.

این دختر اغلب عاشق مردانی می شود که نوسان احساسی بسیار زیادی دارند و دست بزن دارند.

تمام این مردان ممکن است به لحاظ ظاهری با هم بسیار متفاوت باشند اما در باطن فقط یک چیز هستند. عقده پدر. که در تمام رابطه ها تکرار میشود تا به دختر بگوید باید این عقده را شفا دهی و رشد کنی.

هفتمین قدم : عشق واقعی از درون شروع می شود.

و آخرین قدم می رسیم به نکته اصلی کارل گوستاو یونگ. جایی که یونگ میگوید : “عشق واقعی از درون آغاز می شود.”

این یک واقعیت است که ما تا نتوانیم خودمان را دوست داشته باشیم، نمی توانیم دیگری را دوست بداریم.

تا بخش های ناخوشایند و نامطلوب خود را نپذیریم، عیب و ایرادهای دیگری را هم نمی پذیریم.

تا با سایه های خود آشتی نکنیم، برای دیدن و به رسمیت شناختن سایه های دیگری تلاشی نمی کنیم.

تا نیازهای واقعی خود را نبینیم، نیازهای دیگری را درک نمی کنیم.

و تا خودمان را نبینیم، دیگری را هم نخواهیم دید.

تمام این موارد برای رسیدن به خود واقعی مان ضروری هستند.

تا خود واقعی مان را به رابطه نبریم و نه نسخه زخمی و سایه دار، عشق واقعی آغاز نخواهد شد.

“عشق به دیگری، اول از عشق به خودمان آغاز می شود”

هر چه قدر بیشتر سایه های خودمان را شفا دهیم. بیشتر خودمان را بشناسیم، عشق بالغ تر و واقعی تری خواهیم داشت. عشقی که بر اساس انتخاب های آگاهانه ما باشد نه نیاز ناخودآگاه ما.

دختری-دسته-گلی-را-در-آغوش-گرفته-است

جمع بندی :

شاید بی رحمی باشد که بر روی حجم بسیار زیادی از احساس، عاطفه و میل و اشتیاق مان نام عشق نگذاریم و آن را نیاز سایه هایمان بنامیم. اما حقیقت این است :

“عشق، یک آینه است که اول چهره ما را نشان می دهد، نه چهره دیگیری را.”

جذب ما به کسان دیگر ممکن است هدایت روان ما به سمت ناخودآگاه و خود پنهان ما باشد.

عشقی که با شیفتگی آغاز می‌شود،

با تصویرسازی تقویت می‌شود

و با نوسان‌های شدید ادامه پیدا می‌کند،

ممکن است «عشق» نباشد؛

بلکه فریاد سایه باشد که می‌گوید:

«من را ببین… من سال‌هاست فراموش شده‌ام.»

سایه دشمن ما نیست؛

سایه همان بخش‌هایی از ماست که برای بقا در گذشته قربانی کرده‌ایم:

احساساتی که اجازه نداشتیم نشان دهیم،

خشم‌هایی که فرو خوردیم،

قدرتی که از آن ترسیدیم،

لطافتی که پنهان کردیم،

میل، آزادی، صداقت، شور یا حتی زیبایی‌ای که سرکوب کردیم…

و عشق،

آدم‌هایی را سر راه ما می‌گذارد که این بخش‌ها را به‌جای ما زندگی می‌کنند.

ما عاشق آن‌ها نمی‌شویم؛

عاشق بخش‌های گمشده‌ی خودمان می‌شویم.

اما این پایان راه نیست.

این آغاز است.

“عشق واقعی از جایی شروع می شود که چشم ها باز می شوند”

توهم و تصویرها فرو می ریزند.

فرافکنی ها تمام می شوند.

سایه ها دیده می شوند.

ما دیگران را انسان های واقعی، با کاستی ها و زیبایی های واقعی می بینیم.

نه فرشته، نه نجات دهنده، نه نیمه گمشده و نه شیطان.

عشق واقعی آرام اما عمیق

لطیف و کم هیاهو اما ماندگار

معمولی اما شفا و رشد دهنده است.

زندگی-عاشقانه

و در آخر عشق واقعی یک انتخاب است، نه نتیجه زخم و سایه ای که برای دیده شدن، به دیگران چنگ می زند.

پیام نهایی :

هر عشقی که تجربه می‌کنیم، حتی آن‌هایی که شکست می‌خورند، پیام‌آور بخشی از خودمان هستند.

اگر عاشق سایه شدیم،
یعنی زمان آن است که خودِ پنهان را بشناسیم.

اگر رابطه‌ای فرو ریخت،
یعنی چیزی درون ما نیاز دارد دیده شود، نه پنهان.

و اگر عشقی واقعی پیدا کردیم،
یعنی سفر خودشناسی به نقطه‌ای رسیده که
می‌توانیم دیگری را هم ببینیم… نه فقط خودمان را.

هیچ عشقی بی‌دلیل نیست.
هیچ جذبی تصادفی نیست.
همه‌چیز در مسیر «فراخوان ناخودآگاه» قرار دارد:
دعوتی به تکامل، به آگاهی، به بازگشت به خویشتن.

سوالات رایج :

۱. سایه در روان‌شناسی تحلیلی یونگ چیست و چه ربطی به عشق دارد؟

سایه آن بخشی از ماست که به هر دلیلی آن را سرکوب، انکار و رد کرده ایم و آن را به بخش ناخودآگاه خود، در اعماق روانمان فرستاده ایم. این سایه ها در تمام زندگی سعی میکنند ما را متوجه خود کنند تا آنها را از زندان ناخودآگاه آزاد کنیم. عشق عاملی برای شناخت این سایه است. در عاشقی ما سایه های خود را در فرد دیگیری میبینیم و اگر هوشیار باشیم، متوجه می شویم که این عشق نیست و فرافکنی سایه هاست.

۲. عشق سایه‌ای چه تفاوتی با عشق واقعی/بالغ دارد؟

در عشق سایه‌ای، ما در واقع عاشق «خودِ واقعیِ دیگری» نشده‌ایم، بلکه عاشق تصویری شده‌ایم که از سایه‌ی خودمان روی او فرافکنی کرده‌ایم؛ یعنی او را آینه‌ی نادانسته‌هایِ درونی‌مان می‌کنیم.

۳. از کجا بفهمیم جذب ما بیشتر فرافکنی سایه است تا عشق آگاهانه؟

  • احساس «همه‌چیز یا هیچ‌چیز»: طرف مقابل یا کاملاً ایده‌آل است یا کاملاً شیطان.

  • آشنایی عجیب و توضیح‌ناپذیر: انگار «سال‌هاست می‌شناسمش» بدون این‌که واقعاً شناختی وجود داشته باشد.

  • سرعت بسیار بالا در صمیمیت و خیال‌پردازی درباره‌ی آینده، بدون شناخت لایه‌های واقعی شخصیت طرف.

  • واکنش‌های بسیار شدید عاطفی به چیزهای کوچک (حس رهاشدگی، بی‌ارزشی، خشم انفجاری) که بیش از حد موقعیت است.

۴. عشق سایه‌ای چه پیامدهایی برای رابطه دارد؟

وقتی سایه‌ی خود را روی دیگری فرافکنی می‌کنیم، شریک عاطفی ناخواسته نقش‌هایی را بازی می‌کند که به او تعلق ندارند (منجی، پدر/مادر ایده‌آل، ستمگر، قربانی و …). این باعث سوءتفاهم‌های مداوم، دعواهای تکراری و احساس «هیچ‌کس من را واقعاً نمی‌فهمد» می‌شود.

۵. چگونه می‌توان از عشق سایه‌ای به سمت عشق واقعی حرکت کرد؟

گام اصلی، «کار با سایه» و روند فردیت‌یابی در معنای یونگی است:

  • خودآگاهی: توجه به الگوهای تکراری در روابط 

  • پذیرفتن بخش‌های ناخوشایند در خود: حس نیازمندی، خشم، حسادت، کنترل‌گری، ترس از رهاشدن و… به‌جای انکار آن‌ها.

  • دیدن شریک به‌عنوان انسان، نه نجات‌دهنده یا ضدقهرمان؛ یعنی اجازه دادن به او برای «ناکامل بودن».

  • شرکت در دوره های خودشناسی و تیپ شناسی با آرکتایپها و یا توسعه فردی با سفر قهرمانی.

منابع :

۱. International Association for Analytical Psychology (IAAP) – مقاله «The Shadow»

2. Society of Analytical Psychology (SAP) – «The Jungian Shadow»

۳. Wikipedia – مدخل «Shadow (psychology)»

۴. Jung Society of Utah – «Projection: You Are My Mirror and I Am Yours»

۵. Psychology Times – «The Mirror in Our Relationships: Jung’s Shadow»

 
دانلود فایل

پسورد فایل : گزارش خرابی لینک

محل نمایش فرم گزارش مشکل دانلود شما.
در تلگرام
کانال ما را دنبال کنید!
Created by potrace 1.14, written by Peter Selinger 2001-2017
در آپارات
ما را دنبال کنید!

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

کدام آرکتایپ عشق شماست؟
کدام آرکتایپ عشق شماست؟
کدام آرکتایپ عشق شماست؟ ۱۲ الگوی قدرتمند برای ساخت یک رابطه عمیق و سالمArchetypes in...
آرکتایپ‌ برند چیست
آرکتایپ‌ برند چیست
آرکتایپ‌ برند چیست؟ راهنمای کامل ۱۲ کهن‌الگوی برند برای ساخت هویت متمایز هر آنچه باید...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

جستجو برای:
دسته‌ها
  • مقالات
نوشته‌های تازه
  • عشق یا فریب ناخودآگاه
  • کدام آرکتایپ عشق شماست؟
  • آرکتایپ‌ برند چیست
درباره سفر قهرمان

سفر قهرمان مجموعه آگاهی های مربوط به شخصیت شناسی، تیپ شناسی، توسعه فردی و هر آنچه که فرد برای رشد و تعالی درونی نیاز دارد، می باشد. این آگاهی ها شامل دوره های شناخت آرکتایپ ها خانم شینودا بولن و بیداری قهرمانی درون آقای کارل پیرسون می باشد.

تماس با ما
  • تهران، خیابان فردوس غربی، سازمان برنامه مرکزی
  • 09202868486
  • info@safareghahreman.ir
دسترسی آسان
  • بلاگ
  • تماس با ما
  • حساب کاربری من
  • درباره ما
  • سبد خرید
  • دوره ها
  • مشاوره آنلاین
مجوزها

تمام حقوق برای بنیاد نور و اگاهی محفوظ است.safareghahreman@

ورود

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز عضو نشده اید؟ عضویت در سایت